باید حتما از نزدیک به نیوایکساف جگوار نگاه انداخت تا فهمید با یک خودروی تازه طرفیم. خودرویی که به طرز ماهرانه ای از نمونه اولیه معرفی شده در سال 2007 تکامل یافته و حالا به این جا رسیده است. اگر خواسته باشیم کمی جزئیتر به خودرو نگاه کنیم میبینیم خط برش هود زیر دماغه(که در مدل قبلی تا جلوپنجره نیز کشیده شده بود) و هواکشهای تزیینی تعبیه شده بر روی گلگیرهای جلو حال به شکل افقیاند.
پس میبینیم عمل زیبایی صورت گرفته بر روی نیوایکس اف به صورت جزئی بوده است. تغییرات اساسی صورت گرفته در زیربندی خودرو اعم از تعویض سازه فلزی فشرده سابق با نمونه آلومینیومی مشترک با مدلهای کوچکتر XE، کیفیت و دوام خودرو را بالاتر برده است. این تغییر در ایکساف، آن را مهیای رقابت با سدانهای لوکس متوسط جدید بازار میکند. افزایش 5 سانتیمتری فاصله محورها در واقع باعث شده حس کنیم ارتفاع به گونهای پایینتر آمده و خودرو بیشتر روی زمین است.
اما در بحث پیشرانه و فنی، مدلهای ایکساف، دوگونه تنوع قدرتی و اساسا پیشرانه و گشتاور(نزدیک بر نیم تن بر واحد متر فشار) مشابهی داشته، به گونهای که همان نمونه 3 لیتری 6 سیلندر خورجینی سوپرشارژ با زاویه 90 درجه با بهرهگیری از تکنولوژی نمونه 8 سیلندر خورجینی را مورد استفاده قرار داده است. گفتنی است بهره گیری از چنین پیشرانههایی از سال 2013 و با مدل ایکسجی آغاز شد. دو وزنه تعادلی با چرخش معکوس وظیفه خنثیسازی لرزشها را در موتور دارند. آرسپورت مورد آزمایش نمونه لوکس بوده که خروجی پایینتر 340 اسب بخار را داشت و اگر این مقدار کافی بنظر نمیرسد مشتری با پرداخت دوهزار دلار دیگر این مقدار را با خرید نسخهs به 380 اسب بخار میرساند.
پیشرانه v6 معمول این آرسپورت ظرف 5 ثانیه آن را به صد رسانده و یکچهارم مایل را در 13.6 ثانیه و با سرعت 160 کیلومتر در ساعت طی می کند تا آن را از تمام هم رده هایش سریعتر کند، اما این آمار به گونهای نیست که یارای غولی مانند کادیلاک ctsv 420 اسبی توربو دوقلو را داشته باشد.
به ادعای جگ(همان عامیانه جگوار) شاسی جدید 66 کیلوگرم کاهش وزن در مدل دیفرانسیل عقب و 132 کیلوگرم در مدل چهارچرخ متحرکدائم در پی داشته که ما چندان هم با آن موافق نیستیم؛ چرا که در آزمایشات انجام گرفته ارقام بدست آماده اندکی بیشتر از ادعای سازنده بود. علاوه بر این مثلا در مدلی مثل نمونه چهارچرخ متحرک دائم فاصله محوری بیشتر، حجم فضای داخلی را 0.15 مترمکعب بیشتر کرده است.
قیمت نمونه پایه 52,895 هزار دلار بوده که با پرداخت 8750 دلار دیگر می توان آپشنهای دیگری مانند چرخهای 19 اینچی، چراغهای LEDجلو ، سامانه هشدار نقاط کور، سامانه هشدار برخورد از جلو و حرکت داخل خطوط را اضافه کرد. رابط سرگرمی جدید جگوار به نام "اینکنترل تاچ” یک نمونه استاندارد و پیشرفتی بزرگ در مقابل سیستم های قدیمی است.
صفحه نمایش لمسی 8 اینچ در پاسخ به موارد ورودی سرعت بیشتری داشته و دکمه های فیزیکی نیز حرکت در میان منوهای فرعی مختلف برای تلفن، رسانه ها، و ناوبری را آسانتر می کنند. "اینکنترل تاچ پرو” یک صفحه نمایش 10.2 اینچی را به شما هدیه میدهد که در واقع نوعی داشبورد تمام دیجیتالی بوده که در آن خبری از دکمههای فیزیکی نیست! گفتنی است که این پکیج3100 دلاری برای آزمایش خودروی ما انتخاب نشده بود.
علیرغم این موارد، خودروی مورد نظر ما بیش از سیزده هزار دلار آپشن داشت. در مورد رنگآمیزی خودرو، حتما باید رنگهای خاص”نشنال ریسینگ” (رنگ خاصی که مدلهای خاص جگوار و استون و حتی بنتلی رنگآمیزی شدهاند)و از آن جمله "بریتیش ریسینگ گرین” با قیمت 550 دلار را ببینید تا واقعا بفهمید ارزش خرج کردن را دارد. صندلی های با قابلیت تهویه سرد و گرم، سیستم دربهای آرامبند بهمراه پکیج راحتی 2000 دلاری را هم باید به آن افزود .
محتویات پکیج لوکس ارتقای فضای داخلی با قیمت 2700 دلار (کنترل چهار منطقهای آب و هوا ، محافظ صندلی عقب، پوشش سقف چرم مصنوعی، و نورپردازی محیط داخل) و بسته 3100 دلاری کمک راننده علیرغم تسهیل کار و راحتی وکیفیت، چندان معقول بنظر نمیرسد. حالت دوم هم به احتمال زیاد تنها برای کسانی که قصد استفاده از کروز کنترل تطبیقی را دارند مناسب بنظر میرسد.
طراحی و ارگونومی این کابین جدید با ظرافت زیادی انجام گرفته و بسیار چشمنواز است؛ هیچ چیز دست و پا گیری در این میان وجود ندارد و از همه مهمتر، آنچه در این میان همچون یک فرد راهنما به کمک آدم میآید سیستم نمایشگرسربالای(HUD) آن است که تمام آنچه میخواهید در جلوی چشمانتان روی شیشه جلو مهیا می سازد و همچون جتهای جنگنده اطلاعات را بر روی شیشه نمایش می دهد. اما آنچه در این میان بیشتر آزاردهنده است ستونهای کناری است که به مرور زمان و تغییر توجه از ستونها بر روی HUD عادی می شوند.
ردیف دوم فضای زیادی برای دو بزرگسال ارائه میدهد، اما در یک مسافت طولانی جای نفر سوم کمی تنگ خواهد بود! صندلیهای عقب به نسبت 40/20/40 تا شده تا فضای نسبتا زیادی را برای حمل بار و حتی افراد بیشتر در اختیار داشته باشیم. البته چنین خودرویی قطعا مناسب بارکشی نخواهد بود!!
"مطیع” بهترین کلمه در توصیف رفتار این خودرو است. دامپرهای تنظیمپذیر که بخشی از پکیج هزار دلاری دینامیکی تطبیقی را تشکیل میدهند، بی وقفه در حالت عادی با نویزکم سیستم تعلیق و ترکیبی مطلوب از کیفیت هندلینگ و سواری راحت کار می کنند. فرمان هیچگاه بیش از حد سنگین احساس نشده و در شهر سبک بوده و در سر پیچهای تند به راحتی عکس العمل نشان داده و می چرخد. حتی در آزمایش شتاب جی که لاستیکهای تمام فصل این ایکسافاس به رقم 0.86 رسیدند و وزن فرمان با کاهش کم فرمانی افزایش یافت نیز هرگز سنگین احساس نشد. لاستیکهای تابستانه هر دو مورد عملکرد حس شده و مورد اندازه گیری را بهبود میبخشند، اما هنوز کارخانه آنها را عرضه نکرده است. خودروی اسپرت انتخابی ما تایرهای 20 اینچی آپشن 2500 دلاری را یدک می کشید.
در بحث آلایندگی، در طول بیش از هزار کیلومتر رانندگی ترکیبی به طور متوسط 19 واحد mpg را ثبت کردیم که 5 واحد کمتر از امتیاز ترکیبی EPA و 1 واحد زیر تولید شهری بود که باید نوسان سرعت را به آن افزود، بهر صورت مسافت پیموده شده متفاوت خواهد بود.
XF رانندگی سریع و نرمی داشته و از لحاظ فضا بزرگ است. از این شاسی و سازه می توان هندلینگ بهتری را گرفت، چرا که تحمل توان و تیون بیشتر را نیز دارد که این امر از برنامه ریزیهای استراتژیک جگوار در آینده خواهد بود، چرا که ایکسافاس تیون ، با پیشرانه (حداقل 380) اسب بخاری V-6 و لاستیک تابستانه (در صورت دسترس بودن) رقیب مدعی CTS-V کادیلاک خواهد بود.
پس میبینیم عمل زیبایی صورت گرفته بر روی نیوایکس اف به صورت جزئی بوده است. تغییرات اساسی صورت گرفته در زیربندی خودرو اعم از تعویض سازه فلزی فشرده سابق با نمونه آلومینیومی مشترک با مدلهای کوچکتر XE، کیفیت و دوام خودرو را بالاتر برده است. این تغییر در ایکساف، آن را مهیای رقابت با سدانهای لوکس متوسط جدید بازار میکند. افزایش 5 سانتیمتری فاصله محورها در واقع باعث شده حس کنیم ارتفاع به گونهای پایینتر آمده و خودرو بیشتر روی زمین است.
اما در بحث پیشرانه و فنی، مدلهای ایکساف، دوگونه تنوع قدرتی و اساسا پیشرانه و گشتاور(نزدیک بر نیم تن بر واحد متر فشار) مشابهی داشته، به گونهای که همان نمونه 3 لیتری 6 سیلندر خورجینی سوپرشارژ با زاویه 90 درجه با بهرهگیری از تکنولوژی نمونه 8 سیلندر خورجینی را مورد استفاده قرار داده است. گفتنی است بهره گیری از چنین پیشرانههایی از سال 2013 و با مدل ایکسجی آغاز شد. دو وزنه تعادلی با چرخش معکوس وظیفه خنثیسازی لرزشها را در موتور دارند. آرسپورت مورد آزمایش نمونه لوکس بوده که خروجی پایینتر 340 اسب بخار را داشت و اگر این مقدار کافی بنظر نمیرسد مشتری با پرداخت دوهزار دلار دیگر این مقدار را با خرید نسخهs به 380 اسب بخار میرساند.
پیشرانه v6 معمول این آرسپورت ظرف 5 ثانیه آن را به صد رسانده و یکچهارم مایل را در 13.6 ثانیه و با سرعت 160 کیلومتر در ساعت طی می کند تا آن را از تمام هم رده هایش سریعتر کند، اما این آمار به گونهای نیست که یارای غولی مانند کادیلاک ctsv 420 اسبی توربو دوقلو را داشته باشد.
به ادعای جگ(همان عامیانه جگوار) شاسی جدید 66 کیلوگرم کاهش وزن در مدل دیفرانسیل عقب و 132 کیلوگرم در مدل چهارچرخ متحرکدائم در پی داشته که ما چندان هم با آن موافق نیستیم؛ چرا که در آزمایشات انجام گرفته ارقام بدست آماده اندکی بیشتر از ادعای سازنده بود. علاوه بر این مثلا در مدلی مثل نمونه چهارچرخ متحرک دائم فاصله محوری بیشتر، حجم فضای داخلی را 0.15 مترمکعب بیشتر کرده است.
صفحه نمایش لمسی 8 اینچ در پاسخ به موارد ورودی سرعت بیشتری داشته و دکمه های فیزیکی نیز حرکت در میان منوهای فرعی مختلف برای تلفن، رسانه ها، و ناوبری را آسانتر می کنند. "اینکنترل تاچ پرو” یک صفحه نمایش 10.2 اینچی را به شما هدیه میدهد که در واقع نوعی داشبورد تمام دیجیتالی بوده که در آن خبری از دکمههای فیزیکی نیست! گفتنی است که این پکیج3100 دلاری برای آزمایش خودروی ما انتخاب نشده بود.
علیرغم این موارد، خودروی مورد نظر ما بیش از سیزده هزار دلار آپشن داشت. در مورد رنگآمیزی خودرو، حتما باید رنگهای خاص”نشنال ریسینگ” (رنگ خاصی که مدلهای خاص جگوار و استون و حتی بنتلی رنگآمیزی شدهاند)و از آن جمله "بریتیش ریسینگ گرین” با قیمت 550 دلار را ببینید تا واقعا بفهمید ارزش خرج کردن را دارد. صندلی های با قابلیت تهویه سرد و گرم، سیستم دربهای آرامبند بهمراه پکیج راحتی 2000 دلاری را هم باید به آن افزود .
محتویات پکیج لوکس ارتقای فضای داخلی با قیمت 2700 دلار (کنترل چهار منطقهای آب و هوا ، محافظ صندلی عقب، پوشش سقف چرم مصنوعی، و نورپردازی محیط داخل) و بسته 3100 دلاری کمک راننده علیرغم تسهیل کار و راحتی وکیفیت، چندان معقول بنظر نمیرسد. حالت دوم هم به احتمال زیاد تنها برای کسانی که قصد استفاده از کروز کنترل تطبیقی را دارند مناسب بنظر میرسد.
طراحی و ارگونومی این کابین جدید با ظرافت زیادی انجام گرفته و بسیار چشمنواز است؛ هیچ چیز دست و پا گیری در این میان وجود ندارد و از همه مهمتر، آنچه در این میان همچون یک فرد راهنما به کمک آدم میآید سیستم نمایشگرسربالای(HUD) آن است که تمام آنچه میخواهید در جلوی چشمانتان روی شیشه جلو مهیا می سازد و همچون جتهای جنگنده اطلاعات را بر روی شیشه نمایش می دهد. اما آنچه در این میان بیشتر آزاردهنده است ستونهای کناری است که به مرور زمان و تغییر توجه از ستونها بر روی HUD عادی می شوند.
ردیف دوم فضای زیادی برای دو بزرگسال ارائه میدهد، اما در یک مسافت طولانی جای نفر سوم کمی تنگ خواهد بود! صندلیهای عقب به نسبت 40/20/40 تا شده تا فضای نسبتا زیادی را برای حمل بار و حتی افراد بیشتر در اختیار داشته باشیم. البته چنین خودرویی قطعا مناسب بارکشی نخواهد بود!!
"مطیع” بهترین کلمه در توصیف رفتار این خودرو است. دامپرهای تنظیمپذیر که بخشی از پکیج هزار دلاری دینامیکی تطبیقی را تشکیل میدهند، بی وقفه در حالت عادی با نویزکم سیستم تعلیق و ترکیبی مطلوب از کیفیت هندلینگ و سواری راحت کار می کنند. فرمان هیچگاه بیش از حد سنگین احساس نشده و در شهر سبک بوده و در سر پیچهای تند به راحتی عکس العمل نشان داده و می چرخد. حتی در آزمایش شتاب جی که لاستیکهای تمام فصل این ایکسافاس به رقم 0.86 رسیدند و وزن فرمان با کاهش کم فرمانی افزایش یافت نیز هرگز سنگین احساس نشد. لاستیکهای تابستانه هر دو مورد عملکرد حس شده و مورد اندازه گیری را بهبود میبخشند، اما هنوز کارخانه آنها را عرضه نکرده است. خودروی اسپرت انتخابی ما تایرهای 20 اینچی آپشن 2500 دلاری را یدک می کشید.
در بحث آلایندگی، در طول بیش از هزار کیلومتر رانندگی ترکیبی به طور متوسط 19 واحد mpg را ثبت کردیم که 5 واحد کمتر از امتیاز ترکیبی EPA و 1 واحد زیر تولید شهری بود که باید نوسان سرعت را به آن افزود، بهر صورت مسافت پیموده شده متفاوت خواهد بود.
XF رانندگی سریع و نرمی داشته و از لحاظ فضا بزرگ است. از این شاسی و سازه می توان هندلینگ بهتری را گرفت، چرا که تحمل توان و تیون بیشتر را نیز دارد که این امر از برنامه ریزیهای استراتژیک جگوار در آینده خواهد بود، چرا که ایکسافاس تیون ، با پیشرانه (حداقل 380) اسب بخاری V-6 و لاستیک تابستانه (در صورت دسترس بودن) رقیب مدعی CTS-V کادیلاک خواهد بود.
.: Weblog Themes By Pichak :.